طریقه خواندن نماز اول ماه ربیع الاول چگونه است؟/ دعای روز اول ماه ربیع الاول
تاریخ انتشار: ۵ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۹۲۵۹۹
بسیاری از ائمه اطهار و امامان معصوم علیه السلام در مورد خواندن نماز مستحب روز اول ربیع الاول گفته اند که، نماز ربیع الاول برای حفظ سلامتی و رهایی از حوادث ناگوار است که انسان مسلمان اگر آنرا بخواند و یک صدقه هم بدهد، ضامن سلامتی اش خواهد بود.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ نماز روز اول ربیع الاول بسیار مهم است به نقل از امامان معصوم خواندن دو رکعت نماز مستحبی در روز اول ماه ربیع الاول بسیار پرفضیلت است و مسلمانان برای حفظ سلامتی شان می توانند در روز اول ربیع الاول، 2 رکعت نماز مستحبی بخوانند و از خداوند متعال طلب عاقبت بخیری در ماه ربیع الاول را برای خود و دیگران داشته باشند البته بهتر است این نماز مستحبی را در نخستین روز از شروع هر ماه قمری بخوانید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پس نمازگزار باید در رکعت اول بلافاصله بعد از خواندن سوره حمد، شروع به خواندن 30 مرتبه سوره توحید کند و سپس به رکعت دوم نماز اول ماه ربیع الاول رفته و در رکعت دوم باید پس از حمد، 30 بار سوره قدر را بخواند و پس از اینکه 2 رکعت نماز مستحب اول ماه ربیع را خواندید باید صدقه بدهید تا ان شاالله سلامتی تان را در ماه ربیع الاول از خداوند تبارک و تعالی بخرید.
بسیاری از ائمه اطهار و امامان معصوم علیه السلام در مورد خواندن نماز مستحب روز اول ربیع الاول گفته اند که، نماز ربیع الاول برای حفظ سلامتی و رهایی از حوادث ناگوار است که انسان مسلمان اگر آنرا بخواند و یک صدقه هم بدهد، ضامن سلامتی اش خواهد بود و به سند معتبر از امام محمّد تقى منقول است که هرکه در روز اول هر ماه قمری 2 رکعت نماز بگذارد و در رکعت اول بعد از حمد سى بار قل هو اللّه احد بخواند و در رکعت دوم بعد از حمد سى دفعه سوره انا انزلناه فی لیلة القدر را بخواند و در پایان نمازش به اندازه وسع مالی خود نسبت به دادن صدقه اقدام کند، پروردگار متعال او را از گزند حوادث بد محفوظ نگه می دارد و تا آخر ماه سالم خواهد بود.
دعای بعد از نماز روز اول ربیع الاولدر برخی روایات خواندن دعای بعد از نماز اول ماه ربیع الاول توصیه شده است که به شرح زیر است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَ مَا مِنْ دَابَّهٍ فِی الْأَرْضِ إِلا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا
به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانىاش همیشگى است، هیچ جنبنده اى در زمین نیست، مگر اینکه روزى او بر خدا است
وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَ مُسْتَوْدَعَهَا کُلٌّ فِی کِتَابٍ مُبِینٍ
و قرارگاه و امانگاهش را خدا مى داند، همه اینها در کتابى روشن است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا کَاشِفَ لَهُ إِلا هُوَ
به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانى اش همیشگى است، اگر خدا به تو زیانى رساند، جز او کسى برطرف کننده آن نیست،
وَ إِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ یُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ
و اگر خیرى را براى تو بخواهد، فضل او را بازگرداننده اى نیست، آن را به هرکس از بندگانش بخواهد مى رساند، و او آمرزنده و مهربان است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْرا مَا شَاءَ اللَّهُ لا قُوَّهَ إِلا بِاللَّهِ
به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانى اش همیشگى است، خدا به زودى پس از دشوارى آسانى قرار مى دهد، آنچه خدا خواست همان شود، نیرویى نیست مگر به خدا،
حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ
خدا ما را بس است و نیکو کارگشایى است، کارم را به خدا وامى گذارم که خدا بیناى به بندگان است، معبودى جز تو نیست، من از ستمکاران بودم،
رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْدا وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوَارِثِینَ
پروردگارا من به آنچه از خیر برایم فرود آرى نیازمندم، پروردگارا مرا تنها مگذار، که تو بهترین وارثانى.
گفتنی است؛ بدون شک خواندن نماز اولین روز ماه ربیع الاول و دعای بعد از نماز اول ماه ربیع الاول، یک ماه ضامن سلامتی تان خواهد بود.
دعای روز اول ماه ربیع الاولهمچنین در کتاب «المختصر من المنتخب» دعایی برای اول ماه ربیع الاول ذکر شده است که بدین صورت است:
اللَّهُمَّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ یَا ذَا الطَّوْلِ وَ الْقُوَّةِ وَ الْحَوْلِ وَ الْعِزَّةِ
خداوندا، معبودی جز تو نیست، ای بخشنده و نیرومند و دگرگون کننده و سربلند،
سُبْحَانَکَ مَا أَعْظَمَ وَحْدَانِیَّتَکَ وَ أَقْدَمَ صَمَدَانِیَّتَکَ وَ أَوْحَدَ إِلَهِیَّتَکَ
پاکی تو و چقدر یگانگی تو عظیم و بی نیازی ات دیرینه و معبودیتت یگانه
وَ أَبْیَنَ رُبُوبِیَّتَکَ وَ أَظْهَرَ جَلَالَکَ وَ أَشْرَفَ بَهَاءَ آلَائِکَ وَ أَبْهَی کَمَالَ صَنَائِعِکَ [کرم بها صنائعک] وَ أَعْظَمَکَ فِی کِبْرِیَائِکَ
و پروردگاری ات روشن و جلالت آشکار و زیبایی نعمتهایت والا و کمال ساختههای تو زیبا [ارزشمند] و بزرگمنشی ات باعظمت
وَ أَقْدَمَکَ فِی سُلْطَانِکَ وَ أَنْوَرَکَ فِی أَرْضِکَ وَ سَمَائِکَ وَ أَقْدَمَ مُلْکَکَ وَ أَدْوَمَ عِزِّکَ
و سلطه ات دیرینه است و چقدر در زمین و آسمان نورانی هستی و فرمانروایی ات دیرینه و عزتت جاودانه
وَ أَکْرَمَ عَفْوَکَ وَ أَوْسَعَ حِلْمَکَ وَ أَغْمَضَ عِلْمَکَ وَ أَنْفَذَ قُدْرَتَکَ وَ أَحْوَطَ قُرْبَکَ
و گذشتت کریمانه و بردباری ات گسترده و دانشت همراه با اغماض و قدرتت نافذ و نزدیکی ات محیط و فراگیر است!
أَسْأَلُکَ بِنُورِکَ الْقَدِیمِ وَ أَسْمَائِکَ الَّتِی کَوَّنْتَ بِهَا کُلَّ شَیْءٍ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ [عَلَی] آلِ مُحَمَّدٍ
به نور دیرینه ی تو و به آن اسمهایت که همه ی اشیا را با آن پدید آوردی، از تو خواستارم که بر محمد و آل محمد درود فرستی،
کَمَا صَلَّیْتَ وَ بَارَکْتَ وَ رَحِمْتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ عَلَی آلِ إِبْرَاهِیمَ
چنان که درود، برکت، رحمت و مهربانی خود را بر حضرت ابراهیم و خاندان او فرستادی،
إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ وَ أَنْ تَأْخُذَ بِنَاصِیَتِی إِلَی مُوَافَقَتِکَ وَ تَنْظُرَ إِلَیَّ بِرَأْفَتِکَ وَ رَحْمَتِکَ
به راستی که تو ستوده و بلندپایه ای و اینکه [موی] پیشانی مرا بگیری و به سوی موافقت با خود بکشانی و با نظر رأفت و رحمت به من بنگری
وَ تَرْزُقَنِی الْحَجَّ إِلَی بَیْتِکَ الْحَرَامِ وَ أَنْ تَجْمَعَ بَیْنَ رُوحِی وَ أَرْوَاحِ أَنْبِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ
و حج خانهی محترمت را روزی ام کنی و روح من و ارواح پیامبران و فرستادگانت را در یکجا گرد هم آوری
وَ تُوصِلَ الْمِنَّةَ بِالْمِنَّةِ وَ الْمَزِیدَ بِالْمَزِیدِ وَ الْخَیْرَ بِالْبَرَکَاتِ وَ الْإِحْسَانَ بِالْإِحْسَانِ
و بخشش خود را به بخشش دیگر و افزونی ات را به افزونی دیگر و خیرت را به برکاتت و نیکی ات را به نیکی دیگر بپیوندی،
کَمَا تَفَرَّدْتَ بِخَلْقِ مَا صَنَعْتَ وَ عَلَی مَا ابْتَدَعْتَ وَ حَکَمْتَ وَ رَحِمْتَ
چنان که ساخته هایت را به تنهایی و براساس نوآفرینی، حکمت و رحمتت خلق کردی.
فَأَنْتَ الَّذِی لَا تُنَازَعُ فِی الْمَقْدُورِ وَ أَنْتَ مَالِکُ الْعِزِّ وَ النُّورِ
بنابراین، تویی خدایی که کسی نمیتواند در آنچه تقدیر کردهای، با تو ستیزه کند و تویی مالک عزت و نور
وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً (سوره غافر، آیه ۷) وَ أَنْتَ الْقَائِمُ الدَّائِمُ الْمُهَیْمِنُ الْقَدِیرُ
که رحمت و آگاهی ات همه ی اشیا را فراگرفته است و تویی خداوند پایدار، جاودانه، نگاه بان چیره و توانمند.
إِلَهِی لَمْ أَزَلْ سَائِلًا مِسْکِیناً فَقِیراً إِلَیْکَ
معبودا، من همواره درخواست کننده، بیچاره و نیازمند درگاه تو بودهام،
فَاجْعَلْ جَمِیعَ أمری [أُمُورِی] مَوْصُولًا بِثِقَةِ الِاعْتِمَادِ عَلَیْکَ وَ حُسْنِ الرُّجُوعِ إِلَیْکَ
پس همه ی امورم را به اطمینان اعتماد بر خود و بازگشت نیک به درگاهت
وَ الرِّضَا بِقَدَرِکَ وَ الْیَقِینِ بِکَ وَ التَّفْوِیضِ إِلَیْکَ
و خشنودی به مقدراتت و یقین به خود و واگذاری امور بر خود، بپیوند.
سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا إِلَّا ما عَلَّمْتَنا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ (سوره البقره، آیه ۳۲)
پاکی تو و جز آنچه را که به ما آموختهای نمیدانیم و تو آگاه و حکیمی.
سُبْحانَهُ بَلْ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ (سوره البقره، آیه ۱۱۶)
منزّه و پاک است خدا، آری همه ی آنچه در آسمانها و زمین هستند، فرمانبر اویند.
سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ (سوره آل عمران، آیه ۱۹۱)
پاکی تو ای خدا، پس ما را از عذاب آتش جهنم نگاه دار.
سُبْحانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِینَ (سوره اعراف، آیه ۱۴۳)
پاکی تو و من به درگاهت توبه نمودم و اولین مؤمن هستم.
سُبْحانَکَ أَنْتَ وَلِیُّنا مِنْ دُونِهِمْ (سوره سبا، آیه ۴۱)
پاکی تو ای خدا و تو خود سرپرست ما از میان همه ی آنان [آفریدهها] هستی.
سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ (سوره نمل، آیه ۸)
منزّه و پاک استخدا پروردگار جهانیان
سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ (سوره یوسف، آیه ۱۰۸)
منزّه و پاک است آن خدایی که و من هرگز از مشرکان نیستم
سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ (سوره طور، آیه ۴۳)
منزّه و پاک است آن خدایی که از آنچه شریک او قرار میدهند
سُبْحانَ الَّذِی أَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی الَّذِی بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ (سوره اسرا، آیه ۱)
منزّه و پاک است آن خدایی که شبی بندهاش [محمّد (ص)] را از مسجدالحرام به مسجد الاقصی که پیرامونش را برکت دادیم، سیر و حرکت داد، تا بخشی از نشانه هایِ عظمت و قدرت خود را به او نشان دهیم؛ یقیناً او شنوا و داناست.
سُبْحَانَ اللَّهِ حِینَ تُمْسُونَ وَ حِینَ تُصْبِحُونَ وَ لَهُ الْحَمْدُ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ عَشِیًّا وَ حِینَ تُظْهِرُونَ یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ کَذلِکَ تُخْرَجُونَ (سوره روم، آیه ۱۷-۱۹)
منزه و پاک است خدا هنگامی که شام و صبح میکنید و ستایش خدا را در آسمانها و زمین و به هنگام شامگاه و آن گاه که ظهر میکنید. زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون میکشد و زمین را بعد از مرگ، زنده میگرداند و شما نیز [در قیامت] این چنین بیرون آورده میشوید.»
سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ (سوره یونس، آیه ۱۸)
خداوند پاک و متعالی است از آنچه شریک او قرار میدهند
سُبْحانَ الَّذِی أَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی الَّذِی بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ (سوره اسرا، آیه ۱)
منزّه و پاک است آن خدایی که شبی بندهاش [محمّد (ص)] را از مسجدالحرام به مسجد الاقصی که پیرامونش را برکت دادیم، سیر و حرکت داد، تا بخشی از نشانه هایِ عظمت و قدرت خود را به او نشان دهیم؛ یقیناً او شنوا و داناست.
سُبْحَانَ اللَّهِ حِینَ تُمْسُونَ وَ حِینَ تُصْبِحُونَ وَ لَهُ الْحَمْدُ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ عَشِیًّا وَ حِینَ تُظْهِرُونَ یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ کَذلِکَ تُخْرَجُونَ (سوره روم، آیه ۱۷-۱۹)
منزه و پاک است خدا هنگامی که شام و صبح میکنید و ستایش خدا را در آسمانها و زمین و به هنگام شامگاه و آن گاه که ظهر میکنید. زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون میکشد و زمین را بعد از مرگ، زنده میگرداند و شما نیز [در قیامت] این چنین بیرون آورده میشوید.»
سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ (سوره یونس، آیه ۱۸)
خداوند پاک و متعالی است از آنچه شریک او قرار میدهند
سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یَقُولُونَ عُلُوًّا کَبِیراً (سوره اسرا، آیه ۴۳)
پاک و بسیار منزه و متعالی است خدا از آنچه درباره ی او میگویند.
سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ کانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولًا (سوره اسرا، آیه ۱۰۸)
منزه و پاک است پروردگار ما و وعدهی او حتماً به وقوع خواهد پیوست
سُبْحَانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (سوره یس، آیه ۸۳)
منزه و پاک است خدایی که ملکوت هر چیز به دست او است و شما به سوی او بازگردانده میشوید.
سُبْحانَهُ بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ (سوره انبیا، آیه ۲۶)
منزه و پاک است خدا و [فرشتگان] بندگان گرامی هستند
سُبْحانَهُ هُوَ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ (سوره زمر، آیه ۴)
منزه و پاک است خدای یگانه و چیره
سُبْحانَ رَبِّنا إِنَّا کُنَّا ظالِمِینَ (سوره قلم، آیه ۲۹)
گفتند: پروردگارا! تو را به پاکی میستاییم، مسلماً ما ستمکار بودهایم.
سُبْحانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ (سوره صافات، آیه ۱۸۰)
پروردگارت که دارای عزت است از آنچه او را به آن توصیف میکنند، منزّه است.
وَ سَلامٌ عَلَی الْمُرْسَلِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ (سوره صافات، آیه ۱۸۰-۱۸۲)
و درود بر فرستاده شدگان و ستایش خدا را که پروردگار جهانیان است.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَرِّفْنَا بَرَکَةَ هَذَا الشَّهْرِ وَ یُمْنَهُ وَ ارْزُقْنَا خَیْرَهُ وَ اصْرِفْ عَنَّا شَرَّهُ وَ اجْعَلْنَا فِیهِ مِنَ الْفَائِزِینَ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین
خداوندا، بر محمد و آل محمد درود فرست و ما را با برکت و فرخندگی این ماه آشنا گردان و خیر آن را روزی مان کن، و از شرّ آن بازدار و از رستگاران در آن قرار ده، به رحمتت ای مهربانترین مهربانان.
منبع: دانا
کلیدواژه: روز اول ربیع الاول ه و پاک است خدا خواندن نماز سوره اسرا رکعت نماز ال م س ج د س ب حان ه س ب حان ک پاکی تو س ب ح ان ال أ ر ض ال م ین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۹۲۵۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
محکمترین اصل قانون اساسی اسلام که در نهج البلاغه آمده است
خبرگزاری مهر -گروه دین و اندیشه: نوگرایی در دنیای اسلام در همه جوانب زندگی مسلمانان بروز کرد. از جلوههای بروز آن میتوان به توجه جدی نسبت به منابع اسلامی و نگاهی نو به این منابع و اصولاً نهضت بازگشت به مبانی غنی اسلامی اشاره کرد. کتاب نهجالبلاغه که گردآوری بخشی از سخنان و مکاتبات امیرمؤمنان علی (ع) است، به دلیل داشتن مفاهیم و موضوعات، سیاسی منبعی برای حکمت اصول سیاسی اسلام است که توجه همگان را جلب کرده است. توجه دوباره به نهجالبلاغه همزمان با آغاز نهضت اسلامی در اوایل دهه چهل شمسی است و با تأکید امام خمینی و تلاشهای متفکران و پژوهشگران و فعالان نهضت اسلامی نظیر آیت الله طالقانی، آیت الله خامنهای، شهید مطهری، محمدرضا حکیمی، آیت الله جوادی آملی، محمدتقی شریعتی و علی شریعتی و… که در جنبش اسلامی ایران معاصر حضور جدی داشتند، از نهجالبلاغه در اخذ اصول حکمت سیاسی اسلام بهره برده شد. خبرگزاری مهر در سلسله مطالب، گزارشها و گفتوگوهای «بازگشت به نهجالبلاغه» به تبیین و واکاوی هم موضوعات مرتبط با این کتاب شریف و آموزههایش خواهد پرداخت.
یکی از دروسی که از دیرباز در حوزههای علمیه کمابیش رواج داشت و دارد، درس اخلاق است. آیت الله جوادی آملی در دوره جدید از درس اخلاق خود در سال تحصیلی جاری حوزه علمیه به شرح فرمایشات امیرالمومنین (ع) در نهجالبلاغه میپردازد. آنچه در ادامه میخوانید بخشی از شرح آیت الله جوادی آملی بر حکمت ۱۲۸ نهجالبلاغه است:
در کلمه نورانی ۱۲۸ وجود مبارک حضرت امیر فرمود: «تَوَقَّوُا الْبَرْدَ فِی أَوَّلِهِ وَ تَلَقَّوْهُ فِی آخِرِهِ فَإِنَّهُ یَفْعَلُ فِی الْأَبْدَانِ کَفِعْلِهِ فِی الْأَشْجَارِ أَوَّلُهُ یُحْرِقُ وَ آخِرُهُ یُورِقُ»؛ ائمه (علیهم السلام) چون موحدانه زندگی میکردند سیره و سنت آنها توحید الهی بود، همه موجودات جهان خلقت را آیات الهی میدانستند، یک؛ و برای بسیاری از اینها دعا و ذکر و برنامه خاصی دستور دادند این دو. وقتی باران میآمد ذکری میگفتند، وقتی ابر را میدیدند ذکری میگفتند، وقتی شمس و قمر را میدیدند ذکری میگفتند. وقتی هم که باران کم میآمد یا نمیآمد، برای استسقاء، گذشته از آن نماز و گذشته از آن دعاهای مخصوص، دعاهای موردی هم داشتند. این کار هم در نهج البلاغه کاملاً مضبوط است و هم در صحیفه سجادیه.
اینکه در نهج البلاغه آمده است، از وجود مبارک پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هم رسیده است که سرما که میرسد از اول سرما بپرهیزید و از آخر سرما استفاده کنید. تابستان که گرم است وقتی که میگذرد، پاییز شروع میشود؛ فرمود از سرمای پاییز که کم کم سرمای زمستان را به همراه دارد بپرهیزید و خودتان را بپوشانید، برای اینکه با سرمای پاییز با شما همان کار را میکند که با درختان شما میکند. برگهای درختان شما را میریزد، اینها را زرد میکند، بدن اینها را سست میکند اینها را به خواب فرو میبرد، این خاصیت سرمای اول است که از پاییز شروع میکند.
آخرش که بهار است فرمود از سرمای بهار و بَرد بهار استفاده کنید؛ همان طوری که سرمای بهار خوابیدهها را بیدار میکند، مردهها را زنده میکند، برگها را می رویاند، سرسبز و خرم میکند، میوه میدهد، با بدن شما هم همین کار را میکند. این از وجود مبارک پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هم رسیده است که «تَوَقَّوُا الْبَرْدَ فِی أَوَّلِهِ»؛ تقوا کنید یعنی بپرهیزید «وَ تَلَقَّوْهُ فِی آخِرِهِ». بعد دلیلی هم که حضرت ذکر میکند میفرماید این سرمای اول یعنی پاییز «فَإِنَّهُ یَفْعَلُ فِی الْأَبْدَانِ کَفِعْلِهِ فِی الْأَشْجَارِ»؛ همان کاری که سرمای پاییز با درختان شما میکند با بدنهای شما هم میکند لذا خودتان را بپوشانید. «أَوَّلُهُ یُحْرِقُ وَ آخِرُهُ یُورِقُ»؛ اولش سوزاننده است، بعد پایان سرما که بهار است باعث ورق پبدا کردن برگ پیدا کردن رشد و نمو پیدا کردن و امثال ذلک است.
نهج البلاغه یک سلسله بحثهای موردی دارد درباره آیات الهی، یک سلسله هم درباره استسقاء دارد، یک سلسله بحثهای متفرقه هم درباره شمس و قمر و سرما و بادها و امثال ذلک دارد.
در خطبه ۱۱۵ آنجا تقریباً در همین بخشهای استسقائی و بهره برداری از ابر و باران الهی دعایی دارد که الآن بهترین فرصت است برای همه ما. خطبه ۱۱۵ نهج البلاغه در استسقاء است که «اللَّهُمَّ قَدِ انْصَاحَتْ جِبَالُنَا وَ اغْبَرَّتْ أَرْضُنَا وَ هَامَتْ دَوَابُّنَا وَ تَحَیَّرَتْ فِی مَرَابِضِهَا وَ عَجَّتْ عَجِیجَ الثَّکَالَی عَلَی أَوْلَادِهَا وَ مَلَّتِ التَّرَدُّدَ فِی مَرَاتِعِهَا وَ الْحَنِینَ إِلَی مَوَارِدِهَا اللَّهُمَّ فَارْحَمْ أَنِینَ الْآنَّةِ وَ حَنِینَ الْحَانَّةِ اللَّهُمَّ فَارْحَمْ حَیْرَتَهَا فِی مَذَاهِبِهَا وَ أَنِینَهَا فِی مَوَالِجِهَا اللَّهُمَّ خَرَجْنَا إِلَیْکَ حِینَ اعْتَکَرَتْ عَلَیْنَا حَدَابِیرُ السِّنِینَ وَ أَخْلَفَتْنَا مَخَایِلُ الْجُودِ»؛ خدایا به گوسفندان ما به مراتع ما به مزارع ما به دشت ما به زندگی ما رحم بکن؛ باران نیامده، این گوسفندها الآن علاقه ندارند بروند به چرا و این گاوها علاقه ندارند و این چوپانها علاقه ندارند، ما هم هیچ علاقهای نداریم به این مراکز زندگی، برای اینکه نه باران میآید نه آبی دارد نه مزرعی داریم نه مرتعی داریم.
این ناله کردنهای حضرت امیر (سلام الله علیها) نشان میدهد که بالاخره عمل کردن به دستور قرآن کریم است خدای سبحان یک وقت میفرماید که اگر فلان کار خیر را انجام دادید بهشت می روید یا مثلاً اگر صدقه دادید ده برابر پاداش میگیرید و امثال این حرفها که اینها هم نعمتهای الهی و وعدههای الهی است؛ یک وقت میفرماید اگر به یاد من بودید، من خودم به یاد شما هستم: ﴿فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ﴾، [۱] هیچ نمونهای در قرآن کریم معادل این نیست. به یاد خدا باشید، او به یاد شماست. حتی در جریان محبت که فرمود اگر دوست خدا هستید و بخواهید خدا دوست شما باشد باید کاری بکنید: ﴿إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ﴾ [۲] صغرا و کبرایی است که در قرآن کریم است. خدای سبحان به وجود مبارک پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید که تو حبیب من هستی، وقتی تو حبیب الله شدی محور محبت هستی، وقتی محور محبت شدی اگر کسی بخواهد محب من بشود از راه توست یعنی محور محبت تویی. به مردم بگو ﴿إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ﴾؛ اگر شما دوست خدا هستید که خب وظیفه شماست، پاداش این را هم خدا به شما میدهد و مشکل شما را هم حل میکند؛ ولی این کافی نیست! اگر بخواهد در مدار محبت با خدا رابطه داشته باشید شما هم بشوید حبیب الله، کسی خلیل است، کسی حبیب الله است، کسی کذا و کذا است، شما اگر بخواهید حبیب الله بشوید راهی دارد.
نبوت، کعبه محبت است
اگر شما دوست خدا هستید که این هنر نیست، خدا هم مشکل شما را ممکن است حل کند؛ اما اگر بخواهید محبوب خدا بشوید حبیب الله بشوید باید در مدار کعبه محبت حرکت کنید. نبوت، کعبه محبت است، بیت الله است؛ اگر در مدار این حبیب حرکت کنید، هر کس در مدار این حبیب حرکت کند میشود حبیب. آن بیت طوری است که اگر به دورش بگردی میشود حاجی و این بیت طوری است که اگر دورش بگردی میشوی حبیب. ﴿قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ﴾، این مجزوم به آن جواب امر است ﴿فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُم﴾، نه «یحبِبُکُم»! ﴿یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ﴾. اگر بخواهید حبیب الله بشوید باید دور حبیب الله بگردید. این غیر از آن است که اگر میخواهید مشکل شما حل بشود یا مریض شما نجات پیدا کند یا وضع مالی شما خوب بشود، آنها راههای دیگر دارد آنها کارهای جزئی است، اگر بخواهید حبیب الله بشوید باید طوافتان در دور خانه حبیب الله باشد: ﴿قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ﴾. این «یحبب» مجزوم است چون جواب آن امر است؛ اگر مطیع شدید محبوب خدا میشوید! حالا بالاتر از اینکه چیزی نیست، خدا دوست آدم باشد همه مشکلات را حل میکند.
از این بالاتر مسئله ذکر است؛ در مسئله ذکر فرمود: ﴿فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ﴾. دیگر شرط نداشت، کجا بگردید نداشت! فرمود به یاد من باشید _این هم مجزوم است_ ﴿فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ﴾؛ اگر به یاد من باشید من هم به یاد شما هستم. این یا اصلاً نمونه ندارد در قرآن، یا کمیاب است. یک وقت است که میفرماید اگر شما این کار را بکنید من مال شما را زیاد میکنم، علم شما را زیاد میکنم اولاد میدهم مقام میدهم؛ اما فرمود شما مذکورِ من میشوید و من میشوم ذاکر.
ذکر الله آن است که انسان را از ماسوای خدا دور کند و منزه کند او را «عمّا حرّمه الله»؛ او را از حرامهای الهی دور کند؛ فرمود: ﴿فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ﴾.
در خطبه ۱۱۵ دارد که خدایا، مبادا ما را به وسیله گناهان ما بگیری؛ ما گناه کردیم، این گوسفندها و این مراتع و این مزارع چه گناهی کردند. «وَ انْشُرْ عَلَیْنَا رَحْمَتَکَ بِالسَّحَابِ الْمُنْبَعِقِ وَ الرَّبِیعِ الْمُغْدِقِ»؛ این مادر، فرزند پیدا کند عقیم نشود؛ طوری بشود که تلقیح بکنند اولاً؛ و ثانیاً ﴿وَ أَرْسَلْنَا الرِّیاحَ لَواقِحَ﴾ [۳] که شد و تلقیح شدند و باردار شدند، سقط نکنند و بارشان را به زمین بگذارند. این دعای نورانی حضرت است در نهج البلاغه در خطبه ۱۱۵. تعبیرات دیگری هم وجود مبارک حضرت در این زمینه دارد.
در صحیفه سجادیه، وجود مبارک امام سجاد، غیر از آن دعای استسقاء، بیان نورانی دیگری دارند درباره اینک ابرها چه سمتی دارند، برنامههای آنها چیست و وظیفه درباره ابرها چیست. در دعای ۳۶ که «وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ إِذَا نَظَرَ إِلَی السَّحَابِ وَ الْبَرْقِ وَ سَمِعَ صَوْتَ الرَّعْدِ» این چیزها را میخواند: «اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَیْنِ آیَتَانِ مِنْ آیَاتِکَ، وَ هَذَیْنِ عَوْنَانِ مِنْ أَعْوَانِکَ، یَبْتَدِرَانِ طَاعَتَکَ بِرَحْمَةٍ نَافِعَةٍ أَوْ نَقِمَةٍ ضَارَّةٍ، فَلَا تُمْطِرْنَا بِهِمَا مَطَرَ السَّوْءِ، وَ لَا تُلْبِسْنَا بِهِمَا لِبَاسَ الْبَلَاءِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَنْزِلْ عَلَیْنَا نَفْعَ هَذِهِ السَّحَائِبِ وَ بَرَکَتَهَا، وَ اصْرِفْ عَنَّا أَذَاهَا وَ مَضَرَّتَهَا، وَ لَا تُصِبْنَا فِیهَا بِآفَةٍ، وَ لَا تُرْسِلْ عَلَی مَعَایِشِنَا عَاهَةً. اللَّهُمَّ وَ إِنْ کُنْتَ بَعَثْتَهَا نَقِمَةً وَ أَرْسَلْتَهَا سَخْطَةً فاِنّا نَسْتَجِیرُکَ مِنْ غَضَبِکَ، وَ نَبْتَهِلُ إِلَیْکَ فِی سُؤَالِ عَفْوِکَ، فَمِلْ بِالْغَضَبِ إِلَی الْمُشْرِکِینَ» این غضبت را به آن طرف ببر «وَ أَدِرْ رَحَی نَقِمَتِکَ عَلَی الْمُلْحِدِینَ» این آسیای انتقام را که میگردد، از ما و امثال ما این عذاب را دور بدار.
«اللَّهُمَّ أَذْهِبْ مَحْلَ بِلَادِنَا بِسُقْیَاکَ، وَ أَخْرِجْ وَحَرَ صُدُورِنَا بِرِزْقِکَ، وَ لَا تَشْغَلْنَا عَنْکَ بِغَیْرِکَ، وَ لَا تَقْطَعْ عَنْ کَافَّتِنَا مَادَّةَ بِرِّکَ، فَإِنَّ الْغَنِیَّ مَنْ أَغْنَیْتَ، وَ إِنَّ السَّالِمَ مَنْ وَقَیْتَ. مَا عِنْدَ أَحَدٍ دُونَکَ دِفَاعٌ، وَ لَا بِأَحَدٍ عَنْ سَطْوَتِکَ امْتِنَاعٌ، تَحْکُمُ بِمَا شِئْتَ عَلَی مَنْ شِئْتَ، وَ تَقْضِی بِمَا أَرَدْتَ فِیمَنْ أَرَدْتَ» تا این دو جمله اخیر که فرمود: «فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا وَقَیْتَنَا مِنَ الْبَلَاءِ، وَ لَکَ الشُّکْرُ عَلَی مَا خَوَّلْتَنَا مِنَ النَّعْمَاءِ، حَمْداً یُخَلِّفُ حَمْدَ الْحَامِدِینَ وَرَاءَهُ، حَمْداً یَمْلَأُ أَرْضَهُ وَ سَمَاءَهُ»؛ شکری بکنیم که آسمان و زمین پر از شکر ما بشود یعنی آثارش روشن بشود؛ همه مردم به طرف دین گرایش پیدا کنند. آن گاه در جمله آخر دارد: «إِنَّکَ الْمَنَّانُ بِجَسِیمِ الْمِنَنِ، الْوَهَّابُ لِعَظِیمِ النِّعَمِ، الْقَابِلُ یَسِیرَ الْحَمْدِ، الشَّاکِرُ قَلِیلَ الشُّکْرِ، الْمُحْسِنُ الْمُجْمِلُ ذُو الطَّوْلِ»؛ طول یعنی برکت؛ خدا ﴿ذی الطّول﴾ [۴] است یعنی نافع. میگویند این «لا طائل تحته» _که در کتابهای فقهی ما هم هست_ یعنی فایدهای ندارد، این بحث فایده علمی نداشت یا این مطلب فایده علمی نداشت؛ نه اینکه طائل یعنی طولانی، طول یعنی نعمت. «لا طائل تحته» یعنی این حرف، فایده ندارد؛ حرفهای غیرعلمی فایده ندارد. در قرآن کریم که دارد خدا ﴿ذی الطّول﴾ است یعنی برکت میدهد. اینکه در کتابهای فقهی دارد که این طائلی تحتش نیست یعنی برکت علمی ندارد؛ حرف غیر علمی برکت ندارد؛ «لا طائل تحته».
اینجا هم دارد که «ذُو الطَّوْلِ»، خداست یعنی برکت از اوست. «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، إِلَیْکَ الْمَصِیرُ». این پایان دعای سی و ششم صحیفه سجادیه است، آن هم بخشی از خطبه نورانی ۱۱۵ نهج البلاغه است البته آن مفصل است.
غرض این است که خداوند وضع بارداری ابرها را مشخص میکند، چه کسی عقد زوجیت میخواند را مشخص میکند، کدام باد است که تلقیح میکند و تزریق میکند و ابر بی بار را باردار میکند را هم مشخص میکند، کجا هم باید ببارند چند قطره باید ببارند را هم مشخص میکند. امام باقر (علیه السلام) یک بیان نورانی دارد که این ابرها مرتّب رسالتشان را انجام میدهند ولی اگر ملتی، قابل و لائق نباشند و همواره سعی بکنند مشکلاتی برای جامعه ایجاد کنند، ذات اقدس الهی دستور میدهد این ابرها امانتهایشان و بارهایشان را در دریاها خالی کنند. [۵]
غرض این است که یاد خدا و نام خدا که انسان نه بی راهه برود و نه راه کسی را ببندد، دنیا و برزخ و آخرت آدم را تأمین میکند که ما امیدواریم جامعه ما این چنین باشد.
این شعر معروف که
گفت پیغمبر به اصحاب کبار / تن مپوشانید از باد بهار
از همین حدیث نورانی گرفته شده است.
همه کلمات روایات، در یک حد نیست؛ مثل اینکه آیات قرآن هم همین طور است که «کی بُود تبّت یدا مانند یا ارض ابلعی». این ﴿یا أَرْضُ ابْلَعی﴾ اصلاً آدم را متحیر میکند! ﴿یا أَرْضُ ابْلَعی ماءَکِ وَ یا سَماءُ أَقْلِعی﴾؛ [۶] آسمان تو این کار را بکن، زمین تو این کار را بکن، چشم! در جریان نوح که آن باران فراوانی آمده آبها از زمین جوشیده باران از بالا آمده، دستور رسید: ﴿یا أَرْضُ ابْلَعی ماءَکِ وَ یا سَماءُ أَقْلِعی وَ غیضَ الْماءُ وَ قُضِیَ الْأَمْر﴾؛ دستور میدهد زمین دهن باز کن ببر، چشم! آسمان دیگر نبار، چشم! «کی بُود تبّت یدا مانند یا ارض ابلعی». آن که مطوّل خوانده می فهمد، آن که ادبیات خوانده می فهمد، آنها فصاحت تدریس کرده بلاغت تعریف کرده می فهمد که خیلی فرق است بین ﴿تبّت یَدا ابی لَهب﴾ [۷] با این دو تا!
یک علی (صلوات الله علیه) میخواهد که این حرفها را بشنود و بفهمد و به ما بگوید. زمین می فهمد، آسمان می فهمد، ابر می فهمد، هوا می فهمد. این طورحرف زدنها همان طور که در قرآن یکسان نیست یعنی در بعضی جاها هست در بعضی جاها نیست، در نهج البلاغه هم همین طور است در کلمات نورانی پیغمبر هم همین طور است.
محکمترین اصل قانون اساسی اسلام
این سطری که در نهج البلاغه، پشت سر همین جمله است، از محکمترین اصول قانون اساسی اسلام است؛ کلمه ۱۲۹ این است که «عِظَمُ الْخَالِقِ عِنْدَکَ یُصَغِّرُ الْمَخْلُوقَ فِی عَیْنِک»؛ اگر خدا را به بزرگی شناختی، ماسوای خدا نزد تو کوچک است؛ اگر او در چشمانت بزرگ بود غیر او را بزرگ نمیشماری؛ «عِظَمُ الْخَالِقِ عِنْدَکَ یُصَغِّرُ الْمَخْلُوقَ فِی عَیْنِک».
این جمله در بیانات نورانی پیغمبر به این صورت آمده است که «لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَةِ الْخَالِق». [۸] این جمله کوتاهی است، این به منزله قانون اساسی است. فرمود هیچ کسی حق ندارد که در برابر خدا حرف غیر خدا را گوش بدهد: «لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَةِ الْخَالِق».
وجود مبارک پیغمبر با حضرت امیر (سلام الله علیهما) در گزارشها و سخنرانیها فرقشان این است که وجود مبارک پیغمبر آن سخنرانیهای طولانی مثلاً سه چهار صفحهای و اینها را خیلی کم دارد اما حضرت امیر حسابش جداست. گاهی یک حادثهای پیش میآید یک کسی را دارند تشییع میکنند، وجود مبارک حضرت امیر هم رسیده میفرماید چه خبر است، گفتند کسی مرده است. حضرت آنجا ایستاده به اندازه یک سوره طولانی قرآن سخنرانی کرد که همان طوری که خیلی تلاش و کوشش میخواهد تا آدم یک سوره قرآن را بفهمد، این سخنرانی ارتجالی او به اندازه یک سوره طولانی قرآن است نه به اندازه سخنرانیهای عادی.
این قدرت فقط قدرت الهی است که آدم ارتجالاً به اندازه یک سور طولانی، تالی تلو یک سوره طولانی سخنرانی بکند. اینها در کلمات نورانی حضرت امیر هست.
خدا غریق رحمت کند مرحوم مجلسی اول را! «من لا یحضره الفقیه» را که مرحوم صدوق نوشتند ایشان شرح کرده است. فرق مجلسی اول و دوم خیلی زیاد است! مجلسی اول مقام خاصی داشت، در آن کتابش هم ادعا میکند که من بیش از صد هزار نفر را هدایت کردم اما یک نفر از آنها که من میخواستم پیدا نشد! [۹] این را خودش صریحاً در همان شرح «من لا یحضره الفقیه» ادعا میکند. این کم آدمی نیست؛ هم امام جمعه وقت بود هم مرجع وقت بود هم فقیه بود، من لا یحضره الفقیه را به خوبی شرح کرد؛ گفت من صد هزار نفر را هدایت کردم اما یک نفر از آنها که من میخواستم پیدا نشد یعنی کسی که ﴿فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ﴾ باشد.
این جمله «لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَةِ الْخَالِق»، اول گفته پیغمبر است بعد گفته حضرت امیر (سلام الله علیهما) که انسان هیچ حق ندارد در برابر دین خدا حرف غیر خدا را مقدم بدارد. این «لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَةِ الْخَالِق» در کلمه ۱۶۵ نهج البلاغه از همین کلمات قصار آمده است که «قَالَ علیه السلام «لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَةِ الْخَالِق». این جملهای که «عِظَمُ الْخَالِقِ عِنْدَکَ یُصَغِّرُ الْمَخْلُوقَ فِی عَیْنِک»، نتیجه اش همین است که در جمله ۱۶۵ آمده است که «لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَةِ الْخَالِق». اگر بنا شد کسی کاری انجام بدهد باید دستور خالقش را انجام بدهد.
اینکه فرمود بهشت میدهم و امثال اینها، حساب دیگر است، این فوقِ بهشت میدهم است، فوقِ ﴿جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأنْهَارُ﴾ [۱۰] میدهم است! آن ﴿فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ﴾، چیزی است که برای اولیای مقربین است که زیر مجموعه آن، بهشتی هست و بهشتیها که خود اینها حق شفاعت دارند. فرمود به یاد من باشید من به یاد شما هستم: ﴿فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ﴾؛ اما اعمال دیگر مثلاً اعتکاف کردی نماز شب خواندی و امثال اینها، بهشتی دارد که ﴿جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأنْهَارُ﴾، بعد این دو بهشتی که ﴿وَ لِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ﴾؛ [۱۱] این دو بهشت را این دو باغ را به شما میدهند، بعد فرمود: ﴿وَ مِن دُونِهِمَا جَنَّتَانِ﴾؛ [۱۲] کنار این دو باغ، دو باغ دیگر هم هست که آنها را هم باز به شما میدهند. اینها مربوط به اعمال صالحه است که اگر کسی موفق شد که نه بی راهه برود نه راه کسی را ببندد، اینها نصیبش میشود؛ اما ﴿فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ﴾، یک حساب دیگر دارد. در همین دعاهای هر روز ماه پربرکت رجب هست که «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِمَعَانِی جَمِیعِ مَا یَدعوکَ به»؛ [۱۳] ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان از بهترین فرصت هاست که بهار ما و ربیع ما همین هاست.
بهار شما قرآن کریم است؛ اگر بهار میخواهید حشرتان با قرآن کریم باشد. تفسیر قرآن، عمل به قرآن، تبیین قرآن، احکام قرآن از یادتان نرود. این تعبیر «ربیع القلوب» [۱۴] در نهج البلاغه هست. این بهار [طبیعت]، ربیع بدن است، بدن را میپروراند، چیز خوبی هم هست؛ اما آنکه «ربیع القلوب» است و دل پرور است، قرآن کریم است.
اگر قرآن کریم «ربیع القلوب» شد، هم انسان خودش موفق میشود که به «لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَةِ الْخَالِق» عمل کند و هم جامعه این چنین میشود.
شهدا علما صلحا بزرگانی که در این راه شربت شهادت نوشیدند یا کسانی که شهیدپرور هستند، آن علمای بزرگی که قلم آنها و قدم آنها باعث پرورش شهیدان شد که «مِدَادُ العُلَمَاء اَفضَل مِن دِمَاءِ الشُّهَدَاء» [۱۵] و الآن ما در کنار سفره اینها نشسته ایم، اگر _إن شاء الله_ از اینها برکاتی پیدا کردیم و جامعه ما جامعهای شد که منزه از اختلاس و امثال ذلک شد، مبرّای از رشاء و ارتشاء شد، منزه شد از اینکه بی احساس باشد و درکی نکند _زیرا باید درک کرد که این همه نعمتهایی که هست چگونه باید جامعه را اداره کرد، چگونه باید ارزانی را ایجاد کرد، چگونه باید مشکلات مالی را حل کرد_ و اینکه انسان درد جامعه را داشته باشد، این راهی است که کم کم آدم را نزدیک میکند به یاد خدا بودن، آن وقت اگر کسی به یاد خدا بود، ﴿فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ﴾.
این دو جمله کوتاه نهج البلاغه در کنار هم هستند که امیدواریم به برکت اینها همه ما کسانی باشیم که این امانت را به دست صاحبمان بدهیم! این چیز محالی نیست؛ ما نشد، دیگری! خب چرا ما نباشیم؟! چرا ما طوری نباشیم که این را به دست صاحب اصلی اش بدهیم؟! این نه محال است نه ما بی لیاقت هستیم؛ بالاخره ما فرزند همین حوزه هستیم؛ این را بالاخره دور ندانید! بالاخره کاری باشد که انسان در پیشگاه وجود مبارک حضرت _ان شاء الله_ روسفید باشد.
[۱]. سوره بقره، آیه ۱۵۲.
[۲]. سوره آل عمران، آیه ۳۱.
[۳]. سوره حجر، آیه ۲۲.
[۴]. سوره غافر، آیه ۳.
[۵]. الکافی، ج ۲، ص ۲۷۲.
[۶]. سوره هود، آیه ۴۴.
[۷]. سوره مسد، آیه ۱.
[۸]. من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۸۱.
[۹]. روضة المتقین (ط_القدیمة)، ج ۱۳، ص ۱۲۸.
[۱۰]. سوره آل عمران، آیه ۱۵.
[۱۱]. سوره الرحمن، آیه ۴۶.
[۱۲]. سوره الرحمن، آیه ۶۲.
[۱۳]. مصباح المتهجد، ج ۲، ص ۸۰۳.
[۱۴]. نهج البلاغه، خطبه ۱۱۰
[۱۵]. ر. ک: من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۹۹.
کد خبر 6083760